۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

سارا


خمار ناز چشمان توام با من مدارا کن
دلم در لابلای پیچه ات گم گشته پیدا کن

به لبخند تو عالم رنگ بندد ای انارستان !
رسیده سیب های سینه ات بزمی مهیا کن

جهان مست تغافل بوده تا بوده است ،سارا جان!
دمی بنشین و از قاش قشنگ خود گره واکن

به رسم بامداد جمعه های قریه تر دامن
بیا و چشمه را با جنب وجوش خویش دریا کن

بهشت غنچگیهای تو برد ایمان آدم را
بیا باغ ارم بخش گمراهان دنیا کن

من انگور لبانت راچشیدم سخت شیرین است
مراهم کشته ترک سمر قند و بخاراکن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سلام دوستان لطفادرباره وبلاک من نظر بدهید ویا به آدرس ذیل درتماس شوید www.hayat_rezayee22@yahoo.com