۱۳۹۱ آبان ۱۸, پنجشنبه

وقتی تنهایی هایم گل میکند.

دردی که شاید همه ازاو رنج ببرند " تنهایی " همین واژه ساده . راستش هیچ حالم خوب نیست که برای تان از سیاست و از دیگر مسایل بگویم .

گاه گاهی که دلم میگیره ویا زیاد تنها میشوم سراغ وبلاک بیچاره ام را میگیرم , اینجا مینویسم ؛ در حقیقت وبلاکم دوستم است که در تنهایی سراغش را میگیرم و تمام تنهایی ام را روی این مینویسم .

امروز هم یکی از همان روزهای تنهایی ام است , گر چه تنهایی به آن اندازه بد هم نیست که ما شکایت میکنم در حقیقت انسان در تنهایی است که خودرا میابد و نوا وصدای درون خودرا میشنود , در تنهایی انسان ها گوش عقل شان شنوا و چشم بصیرت و مهربانی شان باز میشود.

تنها که میشوم شروع به فکر کردن میکنم اصلا هیچ حواسی برای دیگر کارها نمی ماند کاملا مثل یگ معتاد که به مواد مخدر آغشته باشد به خود می پیچم , آنوقت فکر میکنم که هیچ کسی درد کسی را نمی فهمد این خودت استی که هم عاشق باشی وهم معشوق تا دستان خودت نوازش گرت خودت باشد ....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سلام دوستان لطفادرباره وبلاک من نظر بدهید ویا به آدرس ذیل درتماس شوید www.hayat_rezayee22@yahoo.com